اظهارات جنجالی خداداد درباره نود و قطبي !

شخصيت خداداد عزيزي لااقل در گفت‌وگوهاي رسانه‌اي چيزي شبيه به محمد مايلي كهن است. بي‌پرده و صريح سخن مي‌گويد. شايد در مواردي هم منتقدي افراطي به نظر برسد اما يك واقعيت درباره او وجود دارد. خداداد عزيزي همچنان به دلیل همین جملات و حرکات تهاجمی چهره محبوب رسانه‌ها است. نقطه نظرات وي درباره سرمربي تيم ملي همواره شكل تندي داشته است. انتقاداتي كه حتي به دنبال پيروزي‌هاي تيم ملي در ديدارهاي دوستانه اخيرش نيز تمام نشدني است.عزيزي در خصوص شرايط فوتبال ايران، تيم ملي، ليگ دهم و برنامه نود اظهارات جالبي را مطرح كرده است.

*آقاي عزيزي! خبري از شما نيست.

در غار زندگي مي‌كنم. از اين بابت راضي هستم. روزنامه نمي‌خوانم. تلويزيون نمي‌بينم. مدام به تلفنم زنگ نمي‌زنند تا بگويند فلان مربي باخت با شما مذاكره‌اي شده يا نه. خلاصه اينكه بعد از مدت‌ها تنش دوست دارم استراحت كنم.

*پس خداداد عزيزي هم بالاخره ترجيح داد درباره فوتبال سكوت كند. درست است؟

سكوت نكردم. فقط خطم را عوض كردم تا مدتي از تنش‌ها و حاشيه‌ها دور باشم. از اين گذشته درباره چه چيزي بايد صحبت كنم. مگر براي امثال من ديگر فرقي هم مي‌كند كه در اين فوتبال چه اتفاقاتي رخ مي‌دهد.

*يعني كاملا نسبت به فوتبال بي‌تفاوت شده‌ايد؟ باورش كمي سخت است. قبول داريد؟

ببينيد، دوست دارم عين اين جمله را بنويسيد. فوتبال ما آنقدر كثيف شده كه فوتبالي‌هاي واقعي دوست دارند سر به بيابان بگذارند. من قبلا هم گفته ام. خيلي وقت است كه اصول در فوتبال ما فراموش شده است.

*چرا چنين ادعايي را مطرح مي‌كنيد؟

البته فكر مي‌كنم آنهايي كه مي‌گويند فوتبال ما هنوز پاك است بايد براي حرف خود دليل بياورند. اما با اين حال بايد تاكيد كنم كه واكنش مردم نسبت به فوتبال و بخصوص تيم ملي همه چيز را به ما ثابت مي‌كند. اگر اشتباه مي‌كنم يكي من را توجيه كند. آيا غير از اين است كه مردم ما از فوتبال دلزده شده‌اند. تلويزيون كه نگاه مي‌كنند خسته مي‌شوند. چرا؟ چون يا دعوا مي‌بينند يا توهين. روزنامه‌ها را كه نگاه مي‌كنند سرشان را به نشانه تاسف تكان مي‌دهند. من به اين رفتارها دقت مي‌كنم. ديگر از اصل فوتبال خبري نيست.

*اين شرايط با زماني كه خود شما بازيكن تيم ملي بوديد قابل مقايسه هست يا خير؟

ابداً، قابل مقايسه نيست. آن زمان وقتي تيم ملي بازي داشت هيچ كس را در خيابان‌ها پيدا نمي‌كرديد. مردم عاشق تيم ملي بودند. چون تيم ملي زيبا بازي مي‌كرد و نتايج خوبي هم مي‌گرفت. اما حالا همان مردم شاهد چه چيزهايي هستند. متاسفانه عده‌اي را مي‌بينند كه فقط به فكر منافع خودشان هستند. آدم‌هايي كه تبر به دست به جان فوتبال افتاده‌اند و نمي‌خواهند قبول كنند كه بايد از فوتبال بروند.

*آينده اين فوتبال به كجا مي‌رسد؟

ما درست در نقطه پايان فوتبال ايستاده‌ايم. نقطه مرگ فوتبال. همين عاقبت ما است. آينده‌اي كه خيلي وقت پيش، آدم‌هاي دلسوز فوتبالي درباره‌اش هشدار داده بودند همين حالا فرا رسيده است. فرياد امثال من به كجا مي‌رسد. جز اينكه به نشانه احترام به رسانه‌ها و مردمي كه مي‌خواهند واقعيت‌ها را بدانند حرف مي‌زنيم. اگر نه كه همه مي‌دانيم ايران مدت‌هاست ديگر قدرت اول آسيا نيست. به خدا از اين حرف خودم خنده‌ام مي‌گيرد چون ما ديگر قدرت پنجم آسيا هم نيستيم. ما اصلا قدرت نيستيم.

*چرا به اين نقطه رسيديم؟

چون در اين فوتبال حتي 10 آدم فوتبالي هم پيدا نمي‌كنيد. من مثالي مي‌زنم كه شايد خوشايند بعضي آقايان هم نباشد.اما همين هيئت رئيسه فدراسيون فوتبال را نگاه كنيد. كدام يك از اين آقايان فوتبالي هستند.

* عده‌اي از فتح الله‌زاده نام مي‌برند.

آقاي فتح الله‌زاده در استقلال مديريت كرده اما فوتباليست نبوده است. شايد بخواهيد آقاي آيت‌اللهي را مثال بزنيد. من به شما مي‌گويم او هم فوتبالي نيست. مثل اين است كه ما بگوييم فلاني دكتر است. وقتي از ما مدرك بخواهند بگويم خب اين آقا 5 سال از پشت درب اطاق عمل شاهد جراحي‌هاي مختلفي بوده است. نه، اين حرف‌ها نيست. به نظرتان چرا مارادونا را به سرمربيگري تيم ملي آرژانتين منصوب كردند؟

چرا بعد از حذف آرژانتين از جام جهاني از او خواستند بماند و كارش را ادامه دهد؟ چرا همين حالا گزينه مربيگري تيم ملي پرتغال مي‌شود؟ خب همه اين سوال‌ها يك جواب روشن دارد. مارادونا فوتبال را مي‌فهمد. حالا با همه اين حرف‌ها به فوتبال خودمان نگاه كنيم. آيا حتي يك نفر از آقاياني كه در حال حاضر در راس امور فوتبال ما هستند درك تجربي و علمي از اين رشته ورزشي را دارند؟

* شما به عنوان يكي از چهره‌هاي قديمي و محبوب فوتبال ايران چه راهكارهايي را پيشنهاد مي‌كنيد كه فوتبال ملي ما از اين بحران خارج شود؟

اول اينكه ما بايد قبول كنيم بحران داريم. وقتي آقايان به واسطه چند برد در بازي‌هاي دوستانه از قهرماني در جام ملت‌هاي آسيا حرف مي‌زنند آن وقت چه معني دارد كه امثال من براي حل بحران فوتبال ملي نسخه بپيچيم. مساله اينجا است كه آقايان هنوز در اين توهم به سر مي‌برند كه فوتبال ما يكي از قدرت‌هاي آسيا است. نه، بهتر است امثال من حرفي نزنيم. من ديگر از اين فوتبال هيچ چيز نمي‌خواهم. چون چيزي جز جنگ اعصاب برايم نداشته است.

*اما عده‌اي معتقدند سكوت طولاني مدت خداداد عزيزي به دليل پيروزي‌هاي تيم ملي است.

بستگي دارد كه ببينيم چه كسي درباره خداداد اين حرف‌ها را مطرح مي‌كند. من هيچ وقت منتقد بازيكنان تيم ملي نبوده‌ام. من از شخص افشين قطبي انتقاد داشته‌ام. حرف‌هايم را همه مي‌دانند. من مي‌گويم او شناسنامه كاري قابل دفاعي ندارد. مي گويد ما كره جنوبي را شكست داديم. من مي‌پرسم چرا آن وقت كه بايد كره جنوبي را شكست مي‌داديم موفق به انجام اين كار نشديم. به نظرم پيروزي يا حتي شكست در يك بازي دوستانه نمي‌تواند معيار خوبي براي قضاوت باشد. اما نرفتن به جام جهاني اتفاقا معيار خوبي است كه خيلي‌ها را به چالش بكشيم. آنهايي كه خودشان را پشت نام علي دايي مخفي كردند و تا مدتي هيچ كس اصلا نمي‌دانست كه در قيد حيات هستند يا نه.

* قبول داريد كه حمايت يا انتقاد از تيم ملي همواره با افراط و تفريط‌هايي همراه بوده است؟

دقيقا همين طور است. اما اشكالي ندارد گذر زمان همه چيز را به مردم ثابت مي‌كند.

*پيش بيني شما چيست؟

تيم ملي در جام ملت‌هاي آسيا نتيجه نمي‌گيرد. سرمربي تيم ملي به آمريكا فرار مي‌كند و بقيه آقايان هم طبق عادت چند سال اخير مدتي خود را مخفي مي‌كنند؛همين.

*اما سرمربي تيم ملي با قاطعيت از قهرماني در جام ملت‌هاي آسيا سخن مي‌گويد.

قطبي مي‌داند كه اگر اين حرف‌ها را نزند نمي‌تواند به كارش ادامه بدهد. اگر فرگوسن ادعاي قهرماني كند همه باور مي‌كنند. چون 30 سال است كه تيم‌هايش جام‌هاي قهرماني را بالاي سر برده‌اند. اما قطبي را نمي‌دانم. واقعا نمي‌دانم با چه كارنامه درخشاني چنين ادعاهايي را مطرح مي‌كند. اما اشكالي ندارد هر كس براي ماندن در اين فوتبال بازي خاص خودش را دنبال مي‌كند. وعده‌هاي دروغين هم روش كار اين آقا است.

*آيا فكر مي‌كنيد قطبي تغيير كرده است؟

قطبي فقط يك سال سعي كرد چيز ديگري باشد. همان سالي كه به پرسپوليس آمد. اگر نه قطبي همين است كه همه مي‌بينيم. در ضمن فارسي هم بلد بود. خيلي بهتر از امثال من فارسي را حرف مي‌زد. اما خب براي ورود به فوتبال ما يك اداي شيك هم فريبنده به نظر مي‌رسيد.

*اگر با قطبي روبرو شويد چه واكنشي نشان مي‌دهيد؟

به او مي‌گويم بنده خدا تو از علي دايي بزرگتر نيستي.

*فكر مي‌كنيد مسئولان فدراسيون هم در به وجود آمدن اين شرايط مقصر هستند؟

وقتي از تيم ملي حرف مي‌زنيم بايد قبول كنيم كه در شكست يا پيروزي خيلي‌ها نقش دارند. قصه‌اش با فعاليت در باشگاه خيلي فرق مي‌كند. اميدوارم آنهايي كه قطبي را انتخاب كردند فردا در صورت ناكامي همه تقصيرها را به گردن قطبي نيندازند.

*آقاي عزيزي! پيش‌بيني‌تان را مطرح نكرديد؟

مي خواستم از اين سوال فرار كنم. نمي‌خواهم بيشتر از اين‌ها مردم دلسرد بشوند. اما خب بايد تاكيد كنم كه اين يك نظر كاملا شخصي است. شايد درست از آب درنيايد. اما به اعتقاد من تيم ملي از دور مقدماتي هم صعود نخواهد كرد و حتي نمي‌تواند امارات را شكست بدهد.

* مربياني كه به تيم ملي آمده‌اند همواره شعار تغيير نسل داده‌اند. نظرتان چيست؟

از كدام تغيير حرف زده‌اند. نشاني‌هايش را به ما هم بدهند. ببينيد، بحث مربيان تيم ملي نيست. اين سوال به ريشه‌هاي فوتبال ما برمي‌گردد. شما به ستاره‌هاي ليگ دهم نگاه كنيد. غير از اين است كه بازيكناني مثل مجيدي، باقري، كريمي و مهدوي كيا هنوز ستاره‌هاي ليگ ما هستند. اين‌ها هم‌بازي‌هاي ما بودند.

واقعا سرگيجه مي‌گيرم وقتي به اين فكر مي‌كنم كه 10 سال است فوتبال ما يك مهاجم حتي شبيه دايي هم نساخته است. ديوانه‌كننده است، ما در اين سال‌ها چه كرديم، فقط نشستيم، حالا چه مي‌كنيم، ادعا مي‌كنيم و به آدم‌هاي ساده لوحي كه حرف‌مان را باور مي‌كنند مي‌خنديم. به همه مشكلات و معضلات مي‌خنديم. چون دغدغه‌مان فوتبال نيست.

* شما دقيقا به چه چيزي معترض هستيد؟

ببينيد، يك جريان مخرب در فوتبال ما بخصوص در سال‌هاي اخير به وجود آمده كه من اسمش را گذاشته‌ام «زورگويي» در جمع فوتبالي ما آنهايي كه قدرت دارند به بقيه زور مي‌گويند. علي كريمي چند وقت پيش برايم تعريف مي‌كرد و مي گفت مكان برپايي اردوي تيم ملي واقعا قابل انتقاد بوده است. مي گفت خيلي از بازيكنان بودند كه به بدترين شكل اعتراض مي‌كردند اما جرات نداشتند اعتراض خود را آشكارا مطرح كنند.

اين‌ها همان بازيكناني بودند كه وقتي تيم ملي از اردو برگشت مقابل دوربين‌هاي تلويزيوني و در روزنامه‌ها گفتند اردو عالي برگزار شد. خب چرا بازيكن تيم ملي بايد با ترس حرف بزند. اين رفتارها اصلي‌ ترين تهديدهاي فوتبال است. فوتبال ما از جريان اصلي خود خارج شده است. به عنوان مثال همين منشور اخلاقي. مگر ما مي‌گوييم منشور اخلاقي چيز بدي است. اتفاقا همه ما دوست داريم فدراسيون فوتبال با فساد در فوتبال مبارزه كند، مقابل رشوه بايستد، دست دلال‌ها را از فوتبال قطع كند، ريشه دوپينگ را خشك كند.

اما راه را اشتباه مي‌رويم. يك مربي را منشوري مي‌ناميم و بعد او را به ليگ دسته يك مي‌فرستيم. اگر آن فرد به فوتبال آسيب مي‌زند چرا بايد در ليگ يك فعاليت كند. با جرات او را براي هميشه از صحنه فوتبال كنار بزنيد. با آبروي افراد بازي نكنيد. مي‌گوييد فلان مربي منشوري است. اما نمي‌گوييم چرا؟ مربي داد مي‌زند فرياد مي‌كشد كه لااقل تفهيم اتهام كنيد. اما سكوت مي‌كنند. شفاف‌سازي نمي‌كنند. خب اين اتفاق خوبي نيست.

*اين فضا فوتبال را به چه سمتي مي‌برد؟

به اين سمت كه آدم‌هايي ضعيف و بي‌اراده درست كنيم. هر چقدر به آنها زور گفتيم اعتراض نكنند. حق خودشان را مطالبه نكنند. درست به همين دليل است كه در همين فضا يكي از آقايان به خودش اجازه مي‌دهد حتي به خانواده بازيكنان تيم ملي هم بي‌احترامي كند. زمان ما اين حرف‌ها نبود. مگر كسي جرات داشت به خانواده من، دايي، باقري و عابدزاده توهين كند. كاري مي‌كرديم كه از كرده خود پشيمان بشود.

اما آقايان اين نسل را خوب شناخته‌اند. اصلا تيم ملي را رها كنيد. اگر يك روز فقط براي چند ساعت 18 بازرس را به باشگاه‌هاي ليگ برتري بفرستيد متوجه مي‌شويد كه بيش از 60 درصد بازيكنان حق و حقوق خود را نگرفته‌اند و احتمالا بايد بخش مهمي از مبلغ قراردادشان را براي هميشه فراموش كنند. خب اين چه اتفاقي است. اين زورگويي نيست؟ از اين گذشته فوتبال ما به دايره‌اي تبديل شده كه عده‌اي حتي با وجود ناكامي باز هم مي‌توانند از آن درآمدهاي كلان به جيب بزنند. آدم‌هايي كه با 3 تيم نتيجه نگرفته‌اند اما باز هم صاحب تيم مي‌شوند.

من در اين دايره نيستم. چون هواي بسيار كثيفي دارد. امثال من در اين دايره دوام نمي‌آوريم، خفه مي‌شويم، مي ميريم، چون من همان خدادادي هستم كه براي حضور در تيم ملي به دادكان هم زنگ نزدم. اما رسانه‌ها و مردم آن قدر لطف داشتند كه من را به تيم ملي برگردانند.

*راستي اين روزها تحريم برنامه نود از سوي مربياني چون امير قلعه نويي سوژه داغي به نظر مي‌رسد. نظرتان چيست؟

من نود را تاثرگذار و مفيد مي‌دانم. البته اين برنامه يك اشكال بزرگ دارد. همه را به جان هم مي‌اندازد و به حواشي فوتبال بيش از حد مي‌پردازد. به عادل پيشنهاد مي‌كنم اسم اين برنامه را به نام دعواي دوشنبه شب تغيير دهد.

*انتقادها از برنامه‌اي شدت گرفت كه به علي دايي 3 ساعت وقت داده شد تا درباره قرارداد مالي‌اش با فدراسيون فوتبال حرف بزند. نظر شما چيست؟

خدا كند اين وقت‌ها را به علي دايي بدهند نه ديگران. آدم‌هايي را صاحب تريبون مي‌بينم كه فقط افسوس مي‌خورم. متاسفانه نود اصل فوتبال را فراموش كرده است.

* آقاي عزيزي! درد دلي هست كه تا به حال راجع به آن حرفي نزده باشيد؟

بله، يك حرف درون من هست كه مدت‌ها است آن را به زبان نياورده‌ام. براي اولين‌بار مي‌خواهم در اين مصاحبه آن را مطرح كنم. وقتي ماجراي آن خبرنگار پيش آمد و اتفاقا چند باري رضايت داد و دوباره شكايت كرد با خودم خيلي درگير بودم. دلسرد شدم. از فوتبال حالم به هم خورده بود. سردار جعفري يكي از افرادي بود كه مي‌گفت خداداد بايد مادام العمر محروم شود. يكي ديگر هم گفت: خداداد بايد محو شود. انگار در مورد اسرائيل حرف مي‌زدند.

اما لطف خدا بالاتر از چشم تنگي آنها بود. من محروم بودم كه در استقلال اهواز كار مي‌كردم. اما حرفم خطاب به آقاي جعفري است. آقاي جعفري! خداي من حقم را از شما گرفت و تيمي كه شما بالاي سرش بوديد بعد از اين همه سال به ليگ دسته يك رفت. اميدوارم از من ناراحت نشود. اما اين حرفي بود كه بالاخره يك روز آن را به زبان مي‌آوردم.

* به فوتبال برمي‌گرديد؟

زماني به فوتبال برمي‌گردم كه شرايط عوض شده است. هميشه اين طور نيست. دوره چسبيده‌هاي فوتبال هم تمام مي‌شود. من نيازي به اين فوتبال ندارم.

منبع: گل
 



نظرات شما عزیزان:

داریوش
ساعت12:07---20 مهر 1389


داریوش
ساعت2:57---20 مهر 1389




داریوش
ساعت13:21---19 مهر 1389
سلام عزیزم
آپم حتما تشریف بیا
منتظرم
بای


داریوش
ساعت14:07---16 مهر 1389
سلام آپم

داریوش
ساعت14:02---15 مهر 1389


شایان بی ال
ساعت12:56---14 مهر 1389
salam dashi...
in e-maile mane.


شایان بی ال
ساعت21:07---13 مهر 1389
سلام اس اسی

آپم ومنتظر حضورت...

حرف فقط یک کلام...اس اس علیه السلام...


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : 12 مهر 1389برچسب:, | 4:32 | نویسنده : سيدحسين نجيبي |